برای تحلیل گر مسائل سیاسی این سوال مطرح خواهد شد که مگر شهید حاج قاسم سلیمانی که بود، که مراسم گرامی داشت شهادت او نیز تحمل نمی شود؟
رفسنجان زیبا | عملیات تروریستی ۱۳ دی امسال در کرمان در میان انبوه شرکت کنندگان در مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی جنایت بزرگی را رقم زد و منجر به شهادت جمعی از شرکت کنندگان در مراسم شد.
عملیاتی سبوعانه ای که هدفی جز ایجاد رعب و وحشت در میان خیل ارادتمندان به شهید قاسم سلیمانی نداشت.
هرچند که با اقدام شجاعانه مردم شهید پرور کرمان و حضور انبوه آنان در روز بعد از عملیات در گلزار شهدا و تشییع باشکوه پیکر مقدس شهدای این جنایت در نطفه خفه شد.
اقدام تروریستی کرمان جدای از موضوعات اصلی مرتبط به آن، یک پیام روشن و آشکار را به همگان مخابره کرد که دشمنان انقلاب اسلامی و حکومت برآمده از آن، حفظ و گسترش یاد و خاطره حاج قاسم سلیمانی را بر نمی تابند.
برای تحلیل گر مسائل سیاسی این سوال مطرح خواهد شد که مگر شهید حاج قاسم سلیمانی که بود، که مراسم گرامی داشت شهادت او نیز تحمل نمی شود؟
در ظاهر امر حاج قاسم سلیمانی یک فرمانده نظامی بود که در زمان حیاتش با سیاست گذاری و اجرای چندین ساله رشته اقداماتی، توانست قدرت ژئوپولیتیک ایران را به شکل قابل توجهی ارتقاء دهد.
در دوره حیات حاج قاسم، دشمنی جبهه سلطه جهانی با او بواسطه اقدامات تعیین کننده اش در حوزه منطقه غرب آسیا قابل فهم و تحلیل بود؛ کما اینکه ترامپ گجسته نیز به دلیل تأثیر بی بدیل همین سیاست ها و اقدامات، فرمان شهادت مظلومانه او را صادر کرد.
از این جهت مهم ترین هدف از حذف فیزیکی حاج قاسم،بی اثر کردن حضور او در عرصه تحولات منطقه بود که قاعدتاً با شهادت وی می بایست این هدف محقق می شد.
اما عملیات تروریستی کرمان در کنار ترور مداوم شخصیت وی توسط دستگاه تبلیغاتی نظام سلطه، نشان داد که تقابل حاج قاسم با جبهه استکبار با شهادت او به پایان نرسیده و این کشاکش کماکان ادامه دارد.
سوال مهم این یادداشت دقیقاً در این نقطه طرح می شود که چرا حاج قاسم؟!
همه ما حاج قاسم سلیمانی را به عنوان فرمانده سپاه قدس می شناختیم که سمتی نظامی است؛ نظامیان در همه جا شخصیتی آهنین و مقتدر از خود به نمایش می گذارند که لازمه اقتدار نظامی است.
قاعدتا هیچ عقل سلیمی در سیاست نمی پذیرد که برای مخدوش کردن نام و یاد سرداری نظامی هر چند بزرگ و پر افتخار هزینه های گزافی پرداخت شود و تلویزیون هایی تخریب و تروریست هایی انتحار کنند.
دیر یا زود نام و یاد فرماندهان بزرگ به صفحات تاریخ خواهد پیوست و داستان رشادت هایشان از اذهان مردمان پاک خواهد شد؛ شاید در جلسه شوم کاخ سفید که در آن ناپاکان عالم تصمیم به شهادت حاج قاسم گرفتند نیز عده ای همین تحلیل را ذهن داشتند.
اما از لحظه شهادت تا همین امروز تمامی شواهد و قرائن گواه آن است که تحلیل دشمن از به شهادت رساندن حاج قاسم به جز تحمیل درد جانکاه فراق او به ملت ایران و مظلومان منطقه ما یکسره خطا از آب در آمده است.
شهادت حاج قاسم خیزشی را در ملت ایران با هر گرایش و دیدگاهی ایجاد کرد که در همه سالهای اخیر بی سابقه بود و تشییع میلیونی و پیکر پاک او و همراهان شهیدش اولین نشانه از این بیداری ملی بود.
اغراق نباشد که شهادت حاج قاسم شخصیت او را به مهم ترین نماد ایستادگی و مقاومت در برابر نظام سلطه بدل و نام و یاد و منش او را جهانی کرد.
سپهبد قاسم سلیمانی نظامی هوشیاری بود که در میدان نبرد، دژهای کفر و تکفیر را در هم می شکست اما شهید قاسم سلیمانی بدل به مکتبی شد که توانست الگوی بسیاری برای در هم کوبیدن اندیشه استعمار جهانی باشد.
نه تکفیر و نه استکبار واهمه ای از گرامی داشت مقام یک نظامی شهید ندارند اما زنده نگهداشتن یک مکتب آن هم مکتب حاج قاسم پشت آنان را به لرزه در می آورد.
استکبار شاید با شهادت حاج قاسم جسم مادی او را حذف کرد، اما همین شهادت زمینه ساز آن شد که اندیشه الهی او عالمگیر شود.
مکتب حاج قاسم امروز مهم ترین چراغ راه مبارزه مظلومان عالم در برابر مستکبرین است؛ منشی که روزگاری شاخص ترین چهرههای آن ماتریالیست های مارکسیست بودند، امروز با نماد و الگویی به جز حاج قاسم سلیمانی شناخته نمی شود.
و همین مهم است که تاب و توان اتاق فکرهای غربی، عبری، عربی و تکفیری را به تکاپو انداخته تا به هر شکل ممکن آن را خدشه دار کنند.
شاید بهترین کلام برای ختم این یادداشت اشاره به فرمایش رهبری معظم انقلاب باشد که فرمود؛
یک نفری گفته بود که شهید سلیمانی برای دشمنانش خطرناکتر از سردار سلیمانی است؛ درست فهمیده بود؛ واقعاً همین جور است.
آنهایی که دو سال پیش شهید سلیمانی را و شهید ابومهدی عزیز را و دیگر همراهانشان را به شهادت رساندند، فکر می کردند کار تمام شد؛ فکر می کردند که زدیم اینها را و تمام شد، خلاص شد.
امروز وضع آنها را نگاه کنید ببینید در چه وضع و وضعیّتیاند. وضع آمریکا را ببینید!
به قلم دکتر سیدمرتضی سیدحسینی دانش آموخته اندیشه سیاسی