پکن امروز بر قله ایستاده است؛ قلهای که حاصل چهار دهه تلاش و برنامهریزی است و آیندهای متفاوت را برای روابط بینالملل رقم خواهد زد.
رفسنجان زیبا | هشتادمین سالروز شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم برای چین تنها یک یادآوری تاریخی نبود؛ این بار پکن با رژهای باشکوه از ارتش آزادیبخش خلق و همزمان میزبانی اجلاس سازمان همکاری شانگهای، تصویری تازه از جایگاه خود در جهان ارائه داد.
ترکیب قدرت سخت و نرم در این دو رویداد، نمادی روشن از مرحله جدیدی است که چین در سیاست بینالملل آغاز کرده است؛ مرحلهای که نه فقط گذشته تاریخی، بلکه آینده نظم جهانی را نیز متأثر خواهد کرد.
چین در سال ۱۹۷۸ و آغاز اصلاحات اقتصادی، تولید ناخالص داخلی کمتر از ۱۵۰ میلیارد دلار و سرانهای حدود ۲۰۰ دلار داشت؛ اما چهار دهه بعد, اقتصاد آن به بیش از ۱۸ تریلیون دلار و سرانه به بالای ۱۲ هزار دلار رسیده و فقر مطلقی که در سال ۱۹۸۰ بیش از ۸۸ درصد جمعیت را در بر میگرفت، در سال ۲۰۲۰ به صفر رسید.
امروز چین بزرگترین صادرکننده جهان، دومین واردکننده و شریک تجاری اصلی بیش از ۱۲۰ کشور است و با ۴۰ هزار کیلومتر خطوط قطار سریعالسیر و پیشتازی در 5G، انرژیهای تجدیدپذیر و هوش مصنوعی، این کشور از یک تقلیدکننده به نوآوری جهانی بدل شده است.
رژه ارتش آزادیبخش خلق نماد قدرت سخت چین بود؛ نمایش موشکهای بالستیک، سامانههای ضدماهوارهای و پهپادهای رزمی نشان داد که پکن در خودکفایی نظامی به سطحی جهانی رسیده است و چین در دهه گذشته دومین بودجه بزرگ دفاعی جهان را پس از آمریکا در اختیار داشته و در سال ۲۰۲۳ بیش از ۲۲۵ میلیارد دلار به بخش نظامی اختصاص داده است؛ این ارتش امروز نهتنها در آسیا-اقیانوسیه، بلکه در معادلات جهانی نقشی تعیینکننده دارد.
همزمان، اجلاس سازمان همکاری شانگهای قدرت نرم چین را به رخ کشید. این سازمان اکنون نیمی از جمعیت جهان و یکچهارم اقتصاد جهانی را نمایندگی میکند و نقش چین در آن بیبدیل است. طرحهایی مانند کمربند و جاده نیز پیوندهای اقتصادی و سیاسی گستردهای ایجاد کرده که نفوذ چین را فراتر از منطقه تثبیت میکند. این همان قدرت نرم است: گسترش نفوذ از مسیر همکاری و توسعه، نه تقابل مستقیم.
آنچه چین نشان داد، ترکیبی از قدرت سخت و نرم یا همان «قدرت هوشمند» بود. رژه نظامی پیام بازدارندگی داشت و اجلاس شانگهای نشانه اولویت دیپلماسی و چندجانبهگرایی بود. این ترکیب دقیقاً ویژگی یک قدرت جهانی است.
اگر در دهههای گذشته چین با احتیاط رشد میکرد و ترجیح میداد در سایه بماند، امروز آشکارا به نمایش قدرت میپردازد. این تغییر رویکرد محصول چهار دهه جهش اقتصادی و سیاسی است. چین اکنون خواهان سهمی متناسب با وزن واقعیاش در اقتصاد و امنیت جهانی است.
بنابراین، هشتادمین سالروز شکست ژاپن در چین تنها یادبودی از گذشته نبود، بلکه نمادی از آیندهای تازه است؛ آیندهای که در آن چین نهتنها یک قدرت اقتصادی، بلکه بازیگری تمامعیار در سیاست جهانی خواهد بود. رژه نظامی و اجلاس شانگهای پیام روشنی داشتند: نظم جهانی آینده بدون چین قابل تصور نیست. پکن امروز بر قله ایستاده است؛ قلهای که حاصل چهار دهه تلاش و برنامهریزی است و آیندهای متفاوت را برای روابط بینالملل رقم خواهد زد.
به قلم سیدمرتضی سیدحسینی
دانشآموخته دکتری اندیشه سیاسی