دیگر وقت سرودن اشعار و ذکر جملات قصار و علم کردن بیلبوردهای تبلیغاتی با عناوین پرطمطراق که هر کدام به زبان بی زبانی بگویند کتاب یار مهربان است و اگر کتاب نخوانیم فلان میشویم و بهمان، گذشته است.
رفسنجان زیبا| بهناز شریفی| از محسنات ماه آبان همان بس که بیست و چهارمین روزش را به نام کتاب و کتابخوانی سند زده اند؛ روزی که سوای یادآوری اهمیت مطالعه، میخواهد گذران عمری را به خاطر آورد که همچون برگ میریزد و باید آن را غنیمت دانست.
سی امین هفته کتاب جمهوری اسلامی در حالی آغاز میشود که شعار «ما همانیم که میخوانیم» را با خود یدک میکشد؛ عبارتی که همان معنی «از ماست که بر ماست» در اشعار ملک الشعرای بهار و داستان کباب غاز محمدعلی جمال زاده را در ذهن متبادر میکند.
گویی دست اندرکاران هفته کتاب پیش از آنکه بخواهند ضرورت مطالعه را به خاطرمان بیاورند و به وصف چرایی و چگونگی کتابخوانی بپردازند، قصد کرده اند مخاطبین را از آنچه که مقابل چشمانشان میگذرد آگاه سازند.
انگار زمانه ترویج و فرهنگسازی برای مطالعه و کتابخوانی گذشته است و زین پس باید برای آنچه قرار است روبرویمان بنشیند و ورق بخورد و فکر و اندیشه مان را بارور کند چاره ای بیندیشیم. دیگر وقت سرودن اشعار و ذکر جملات قصار و علم کردن بیلبوردهای تبلیغاتی با عناوین پرطمطراق که هر کدام به زبان بی زبانی بگویند کتاب یار مهربان است و اگر کتاب نخوانیم فلان میشویم و بهمان، گذشته است.
برنامههای تلویزیونی و آیتمهای جذاب کتاب خوانی و محافل نقد کتاب هم دیگر به کار نسل جدیدی که حوصله همان کتابهای مدرسه را هم ندارد و همه چیز را آنی و فوری و به عبارتی ساندویچی میخواهد، نمیآید. راه حل برون رفت و خروج از بحرانهای سرسام آور که در هر دوره از زمان گریبان ما را میگیرد و امانمان را بریده است، همان کتابِ خوب خواندن است که در سی امین هفته کتاب نسخه اش را تجویز کرده اند.
«انتخاب» شاید اسم رمز نهفته در شعار امسال است که میخواهد به مخاطب کتابخوان بگوید وقتی مقابل قفسه کتابفروشی قرار میگیرد و زمانی که دسته ای کتاب را جلویش میگذارند، بداند کدام یک در سبد مطالعه اش جای بیشتری میگیرد.
«ما همانیم که میخوانیم» پیش از آنکه بخواهد آدمها را کتابخوان کرده و آمار ثانیه و دقیقه کتابخوانی را در کارنامه شان ثبت کند، آمده است تا جهت بدهد؛ اما برای آنچه از تنور انتشاراتیها بیرون میآید و در ویترین کتابفروشیها به چشم می خورد، برنامه ای دارد؟
وقت آن رسیده است که همه ما از کتاب دان و کتابخوان و کارشناس کتاب سر تا پایمان را برانداز کنیم و به مرور آنچه در این سالها بر ما رفته است بپردازیم؛ بازار پر رنگ و لعاب کتاب با مدینه فاضله ای که ترسیم کرده ایم، چقدر فاصله دارد؟
کتاب همان غذای روح است که اگر محتوای سالم و باور صحیح به آن نخورانیم، نمیتوانیم از خطر افکار مسموم و آفت زا مصون بمانیم و این همان پیشگیریِ بهتر از درمان است که اگر امروز برایش فکری نکنیم، فردا باید تاوانش را بدهیم.
به قلم بهناز شریفی