سیل رفسنجان را می توان یکی از مهم ترین وقایع روی داده در سالهای اخیر دانست که پرداختن به برخی زوایای سیاسی اجتماعی آن خالی از لطف نیست.
رفسنجان زیبا| بواسطه خسارات و آسیب های وارد شده در این حادثه پرداختن به وجوه دیگر این بلای طبیعی شاید مناسب این زمان نباشد اما بواسطه علاقمندی نگارنده به مباحث علوم سیاسی به ذکر زوایای سیاسی اجتماعی آن می پردازیم.
پرسش اصلی این یادداشت آن است که چرا در رفسنجان بر خلاف سایر نقاط مشابه در کشور بازار شایعات و تخریب سیاسی اینقدر پر رونق و مهم تر از آن تأثیر گذار است؟
چرا در جامعه ای چون رفسنجان که قشر تحصیلکرده بسیار و گروه قابل توجهی از مردم از نظر توانمندی اقتصادی در وضعیت مناسبی به سر می برند، باید مبتذل ترین وجه بازی سیاسی یعنی شایعه و تخریب به غالب ترین کنش سیاسی بدل شود؟
قدرت تأثیر گذاری شایعه و تخریب ها در رفسنجان به حدی است که می تواند در کمتر از یک روز صفحه بازی سیاسی شهر را زیر و رو کند؛ در واقع نبرد سیاسی در شهر به جای یک کنش مبتنی بر دانش و عقلانیت بیشتر در چهارچوب اخبار و شایعات در حال اتفاق است.
برای پاسخ به چرایی این پرسش، نگارنده چاره ای جز مراجعه به نظریات جامعه شناسی سیاسی و اندیشه های پدر این علم «ماکس وبر» دانشمند سیاسی شهیر آلمانی نمی بیند.
وبر کنش اجتماعی انسانی را به طور کلی به چهار دسته تقسیم می کند:
با غالب شدن هر کدام از چهار کنش اساسی فوق در یک جامعه شکل مراودات اجتماعی و سیاسی آن جامعه وضعیتی قابل تحلیل به خود می گیرد؛ بر همین اساس وبر منشأ مشروعیت حاکمیت های بر آمده از این کنش ها را به سه دسته کلی تقسیم می کند: اقتدار عقلانی و قانونی، اقتدار سنتی و اقتدار کاریزماتیک
در دیدگاه وبر، بر اساس همین ساختار اجتماعی و سیاسی است که سرنوشت جوامع مشخص و راه تحلیل کنش های آتی توده ها هموار می گردد؛ به عبارتی شرایط سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و … هر جامعه ای ارتباط مستقیم با کیفیت کنش انسانی آن جامعه دارد.
در تقسیم بندی وبر، جامعه صنعتی اروپایی و بروکراسی برآمده از آن نتیجه قهری کنش عقلانی مبتنی بر هدف آن جامعه است؛ شایعه و دروغ در این جامعه تقریبا جایی برای انتشار و تأثیرگذاری ندارد؛ از آن جهت که اعضای آن جامعه برای انجام هر عمل اجتماعی به دنبال انجام عقلانی ترین راه ممکن برای کنش هستند.
قاعدتا بعد از شنیدن یک شایعه از طرق مختلف به دنبال صحت و سقم ماجرا می روند و اگر جایی به این نتیجه برسند که با دروغ و شایعه ای رو به رو هستند از دست زدن به هر کنشی خودداری می کنند.
اما در جوامعی که کنش اجتماعی بر پایه کنش سنتی و عاطفی است امکان بهره برداری از شایعه و دروغ میسر می شود؛ فرمول موفقیت سیاسی در جوامع احساسی – سنتی کاملا مشخص است. «کافی است در نقطه جوش احساسی جامعه با یک خبر جعلی یا یک شایعه از مردم کنش اجتماعی و سیاسی مورد نظر خود را دشت کنید» به همین سادگی.
و نکته جالب توجه آن است که همین مردم زمانی که از نقطه جوشش احساسی فاصله می گیرند از کرده خود حیرت می کنند؛ حافظه تاریخ لبریز از روایت مردمی است که در لحظه ای دست به عملی زدند و قرن ها تاوان آن را پس دادند.
از نمونه های بارز کنش احساسی مردم شهر می توان به وقوع سیلاب ناگهانی در رفسنجان در مردادماه سال جاری و انتشار تصاویر و اخبار کذب از آن به بهانه متهم کردن مسئولین پرداخت؛ یا رقابت انتخاباتی سال ۹۸ که یکی از کاندیداها، رقیب سیاسی خود را به امضای فرمان شهادت سردار سرافراز سپاه اسلام حاج قاسم سلیمانی متهم کرد.
شاید برای یک فعال سیاسی که خم و چم سیاست را تا حدودی می شناسند این ادعا صرفا یک بازی سیاسی باشد؛ اما برای مردمی که خسارت فراوانی از سیل دیده اند و تا کمر در آب فرو رفته اند یا داغدار فرمانده شهیدشان هستند و در اوج نقطه جوشش احساسی قرار دارند و برای التیام داغشان به دنبال حداقل یک متهم دم دست می گردند، بهترین راه برای کنش سیاسی مبتنی بر احساس باشد .
در واقع در جامعه ای که عواطف و احساسات مبنای حرکت و کنش هستند، در حوزه های عقلانی چون سیاست، به جای آنکه عقلا و صاحبان خرد را بر مصدر امور ببینید، میدان را در دست کسانی می بینید که به ابزار تأثیرگذاری روانی مردم مسلط هستند.
در این گونه جوامع در حوزه فعالیت سیاسی، دانش روانشناسی بیشتر از سیاست به کار می آید و بالطبع آن شایعه و دروغ بیشتر از آمار و ارقام و تحلیل در فرآیندهای تصمیم اجتماعی تأثیر خواهند گذاشت .
به قلم سید مرتضی سید حسینی