سینما اگر چه هفتم شده است، اما هنر کرده در بلبشوی رسانه هایی که از زمین و زمان سر برآورده اند، یک تنه بتازد.
رفسنجان زیبا| روز ملی سینما یک فرصت است تا هر آنچه بر سر سینما آمده است را مرور کنیم و به یاد تمامی دست اندرکاران تهیه و تولید فیلم به ویژه آنان که پشت دوربین برای مخاطب پلک بر هم نمی زنند، کف بزنیم.
شاید داستان ورود نخستین دوربین فیلمبرداری و نمایش فیلم توسط مظفرالدین شاه به ایران و نامگذاری روز سینما صد سال پس از آن، جالب باشد اما مهم آن است که بدانیم تا چه اندازه برای سینما هزینه کرده ایم و چه میزان هزینه داده ایم.
بایستی ساعت ها بنشینیم و برای تلاش هایی که شده است تا سینما جان بگیرد و تلاش هایی که شده است تا سینما از رمق بیفتد، حرف بزنیم و گفتگو کنیم.
گویی صنعت پولساز سینما با افزایش امکانات و توسعه تکنولوژی همچنان فقیر است و با وجود اینکه آمده تا دیده ها را تسخیر کند، همچنان برای تماشایش باید چشم و دل سیر بود.
هزینه های سرسام آور ساخت و تولید فیلم از یک سو و بالا رفتن نرخ بلیت از سوی دیگر منجر به کاهش رغبت فیلمسازان و تماشاچیان برای استقبال از سینماها شده است.
گسترش روزافزون مجموعه ها و نهادهای حامی فیلمسازی هم نتوانسته حق مطلب را ادا کند و همچنان بسیاری از علاقمندان در کوچه پس کوچه های مسیر پر پیچ و خم فیلمسازی مانده اند.
هرچند ظهور کمبودها نتوانسته از رونق سینما کم کند و این رسانه پویا همچنان سرپاست، اما باید فکری کرد و چاره ای اندیشید؛ اگر دست روی دست بگذاریم و تماشاچی باشیم، دیگر نه از سینما ردی می ماند و نه فیلمسازی پرورش می یابد.
به قلم بهناز شریفی