چهار دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تقابل جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی وارد مرحلهای تازه شد. اگر در سالهای گذشته میدان اصلی نزاع در لبنان، غزه، سوریه و فضای نیابتی بود، امروز این تقابل در قالب رویارویی مستقیم و بیواسطه بروز یافته است. درگیری ۱۲ روزه اخیر نشان داد که دیگر نمیتوان از «مهار از راه دور» سخن گفت؛ اکنون دو طرف در مسیری قرار گرفتهاند که بهروشنی سرنوشتساز است.
رفسنجان زیبا| رژیم صهیونیستی از آغاز موجودیت خود یک پدیده مصنوعی در قلب جهان اسلام بوده است و همواره تلاش کرده تا با اتکا به حمایت غرب و بهرهگیری از شکافهای قومی و مذهبی در منطقه، نقشه ژئوپلیتیک خاورمیانه را به سود خود تغییر دهد و هدف نهایی آن تضعیف دولتهای بزرگ و جایگزینی آنها با واحدهای کوچک فرقهای است؛ واحدهایی که بقایشان وابسته به تلآویو باشد.
ایران اما این تقابل را نزاعی صرفاً تاکتیکی نمیبیند. این درگیری برای جمهوری اسلامی یک جنگ حیاتی است؛ نبردی که با بودن یا نبودن یک کشور و یک آرمان گره خورده است و نه عقبنشینی و نه سازش میتواند معنایی داشته باشد.
اگرچه پیشتر نیز جنگهای پرشدتی میان نیروهای مقاومت و رژیم صهیونیستی در لبنان یا غزه رخ داده بود، اما این بار شرایط متفاوت است. این درگیری مستقیم به خاک ایران و زیرساختهای حیاتی کشور کشیده شد و رژیم صهیونیستی نیز متحمل حملاتی کمسابقه شد.
به همین دلیل نمیتوان آن را در امتداد رویاروییهای محدود گذشته تفسیر کرد. اکنون سخن از یک «جنگ وجودی» است که یا به تسلیم یک طرف منجر خواهد شد یا به نابودی طرف دیگر.
رژیم صهیونیستی تلاش میکند با گسترش دامنه درگیری، ایران را از عمق استراتژیک خود در منطقه جدا کند و به فروپاشی داخلی سوق دهد. در مقابل، ایران میکوشد با فعال کردن تمامی ظرفیتهای محور مقاومت و همچنین جلب حمایت قدرتهای بزرگ مانند روسیه و چین، توازن جدیدی ایجاد کند.
ورود مستقیم آمریکا به جنگ نشان داد که این نبرد تنها یک نزاع منطقهای نیست، بلکه گرهخورده به معادلات کلان نظام بینالملل است. این جنگ لرزهای بر پیکره خاورمیانه انداخت.
بسیاری از کشورهای عربی با نگرانی به آینده خود مینگرند؛ زیرا میدانند پروژهای که از تضعیف ایران آغاز شود میتواند در نهایت به تجزیه و فروپاشی خودشان نیز بینجامد.
رژیم صهیونیستی سابقه طولانی در بهرهگیری از بحرانهای داخلی کشورهای منطقه برای پیشبرد اهدافش دارد و اکنون در تلاش است تا با اعمال فشار مستقیم، مسیر تغییرات منطقهای را تسریع کند.
تجربه نشان داده که هیچیک از طرفین حاضر به عقبنشینی نخواهند بود. رژیم صهیونیستی موجودیت ایران را خطری دائمی میبیند و ایران موجودیت آن رژیم را غیرمشروع میداند.
در نتیجه، آتشبسهای موقت نمیتواند پایاندهنده این جنگ باشد. چشمانداز واقعی، ادامه رویارویی تا زمانی است که یکی از طرفین از میدان خارج شود.
درگیری اخیر نشان داد که این نبرد، نبردی برای بقاست. اگر جمهوری اسلامی ایران خواهان پیروزی در این میدان است، باید با همه توان ملی وارد کارزار شود؛ استفاده از تمام ظرفیتهای نظامی، اقتصادی، دیپلماتیک و فرهنگی کشور الزامی است.
افزون بر آن، آمادگی کامل برای دور تازه درگیریها نیز ضرورت دارد؛ زیرا رژیم صهیونیستی و حامیانش این نزاع را متوقف نخواهند کرد. از اینرو، آینده تنها یک راه روشن دارد: ایستادگی تا پیروزی نهایی. هر گزینهای جز این، مساوی با تضعیف، فرسایش و در نهایت از دست رفتن موجودیت ایران خواهد بود.