سرزمینِ اهالى علم وفرهنگ به توپى براى بازى کثیفِ ابرقدرتها درآمد. همین قوم گرایی و تفرقه و تعصبات مذهبى است که علت العللِ فلاکت کنونى افغانستان مى باشد
رفسنجان زیبا| باستان شناسان سابقه تمدن افغانستان را هم طراز با تمدن مصر مى دانند. سرزمینى که تحتِ عنوانِ آریانا ذیلِ امپراطورى ساسانیان و پُر رونق بود. در مسیر جاده ابریشم قرار داشت و مرکز امنى براى مبادلات تجارى و تعامل فرهنگ و علم بود.
از معمارى هاى زیباى قدیمى هنوز آثارِ شایسته اى باقى است. سرزمینِ اهالى فرهنگ و علم و سخن آفرینانِ فارسى مانند مولانا و خواجه عبدالله انصارى و ناصرخسرو و جامى و یکى از مراکز مهم ادبِ فارسى بود. دانشمندِ بزرگ ابوریحانِ بیرونى (معادلِ اَنیشتینِ معاصر) درآنجا زیست که مدارس علمى قابل توجهى داشت.
اما کمتراز دویست سال قبل، استعمارِ بریتانیا براى اینکه یک منطقه ى حائل براى هند(بزرگترین مستعمره اش) ایجاد کند، افغانستان را نابود و این سرزمین کهن را به منطقه ای ناامن و مملو از تفرقه و قوم گرایی تبدیل نمود تا مبادا در بازى بزرگ قدرت، پایگاهى براى رقیبان خصوصاً روسیه جهت تهدید هند شود.
البته بعداز استقلال هند و کاهش نقش انگلیس در معادلات جهانى قدرت، این بار در دورانِ جنگِ سرد، استبدادِ کمونیستى شوروى بر آن پنجه انداخت و شبِ تیره افغانستان را دهشتى بیشتر داد. بعداز آن هم آمریکا برآن مسلط شد تا منافعش را در منطقه حفظ کند.
این بود که سرزمینِ اهالى علم وفرهنگ به توپى براى بازى کثیفِ ابرقدرتها درآمد. همین قوم گرایی و تفرقه و تعصبات مذهبى است که علت العللِ فلاکت کنونى افغانستان مى باشد و به نظر مى رسد چنانچه جنبشِ “پان افغانسیم” و ملى گرایی با محوریتِ بازگشت به اشتراک در زبان و ادبیات فارسى تاسیس و شروع نماید، مى توانند از فاجعه خارج و به اصلِ خویشتن باز گردند.
به قلم محمدتقى ابوالهادى (وکیل پایه یک دادگستری)